زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

بندر لنگه

بَنْدَرِ لِنْگه، شهرستان و شهری به همین نام واقع در غرب استان هرمزگان 

شهرستان

این شهرستان با وسعتی حدود 214‘21 كمـ 2، شامل 4 بخش مركزی، شیبكوه، كیش، گاوبندی، و 11 دهستان و 5 شهر به نامهای بندر لنگه، كنگ، بندر چارك، كیش و گاوبندی است . بندر لنگه از شمال و شمال غربی به شهرستان لامرد از استان فارس، از خاور به شهرستان بندرعباس، از جنوب به خلیج فارس و از غرب به شهرستان كنگان از استان بوشهر محدود است ( جغرافیا...،2 / 1251؛ نشریه ...، 60؛ جعفری، 199-200). 
اراضی شمالی این شهرستان كوهستانی، و اراضی جنوبی آن به ویژه از شهر بندر لنگه تا بندر چارك و بندر كنگ را دشت نسبتاً پهناوری تشكیل داده است كه شوره زار مهرگان چشم گیرترین عارضۀ آن به شمار می‌آید (همو، 200). رودهای مهران به طول 380 كمـ و مقام به طول 65 كمـ مهم ترین آبراهه‌های شهرستان بندرلنگه‌اند كه آب آنها از سیلاب، و فاقد جریان دائمی‌است (افشین، 1 / 432-433، 447). در شمال بندر لنگه، كوههای مهرگان، ببیان و برند، در شمال شرقی آن كوههای ایلچی و شو (شب)، و در شمال غربی كوههای گچ، تاخ، پرلاور، نمكی و سیاه قرار دارند ( فرهنگ ...،7). آب و هوای شهرستان بندر لنگه به ویژه در نواحی جنوبی گرم و مرطوب است و هرچه از كرانه‌های خلیج فارس دور می‌افتد، از رطوبت هوا كاسته می‌شود، به گونه ای كه هوای بخشهای شمالی این شهرستان گرم و خشك است (همانجا). 
اساس اقتصاد شهرستان بندر لنگه افزون بر ماهی گیری و‌اندكی كشاورزی و دامداری، برپایه كار بر روی لنجها و كارگری در كشورهای حوزه خلیج فارس استوار است (همانجا). بنا بر سرشماری 1375ش جمعیت شهرستان بندر لنگه 930‘156 تن بوده است ( سرشماری ...،شانزده). 
شهر: بندر لنگه مركز شهرستان بندر لنگه در °26 و ´35 عرض شمالی و °54 و ´56 طول شرقی و در ارتفاع 5 متر از سطح دریا واقع است (پاپلی، 106). آب و هوای این شهر گرم و مرطوب است . تابستانهای آن طولانی و زمستانهای آن كوتاه و معتدل است ( جغرافیا،همانجا). 
بندر لنگه از لحاظ بافت جمعیتی دارای تنوع قومی‌و مذهبی منحصر به فردی است . اكثریت غالب گروههای قومی‌آنجا را ایرانیان، عرب زبانها و‌اندكی هندی تشكیل می‌دهند. محلات شهر به نام اقوام و تیره‌های مختلف نام گذاری شده است، مانند لاری، بستكی، بلوكی، بلوچ، رودباری، مینابی، خوری، بوسمیطی و حیدرآبادی (یادداشتهای مؤلف). اكثریت قریب به اتفاق مردم بندر لنگه شیعه، یا سنی شافعی هستند (نوربخش، 105). 
تنوع زبان و گویشهای اهالی این شهر از ویژگیهای اجتماعی آن است . افزون بر فارسی و گویشهای گوناگون آن كه منسوب به تیره‌های مختلف هستند، زبان عربی نیز میان اقوام عرب زبان رایج است (همو، 107-123). 
پیشینۀ تاریخی:.. شهر بندر لنگه در دورۀ صفوی بنیان گذاشته شده است . پیش از سدۀ 10ق نام عمومی‌این منطقه «لشتان» یا «برّ لشتان» بوده است (ابن ماجد، 424، 496؛ اُبن، .(103 در این منطقه و در فاصلۀ 5 میلی شمال شهر بندر لنگه قلعه بزرگ و باستانی «لشتان» قرار دارد كه از آثار سده‌های نخستین اسلامی‌است (اشتاین، 195) و از آن برای مراقبت جلگۀ ساحلی و حفاظت از جزیرۀ قشم استفاده می‌شده است (اُبن، همانجا). شوارتس این قلعه را منطبق با دژ معروف دیگدان می‌داند كه از سدۀ 2 تا 6ق به عنوان یكی از كمینگاههای ساحلی در اختیار قبیله بنوعماره از تیره‌های مهاجر ازد بوده است (ص 111؛ نیز نکـ: جهانداری، 111). باربوزا سیاح پرتغالی در اوایل سدۀ 10ق این قلعه را جزو قلمرو «ملوك هرموز» ثبت كرده است . این قلعه و نواحی مجاور آن در نیمۀ دوم سدۀ 10ق توسط ملوك لار فتح شد و پس از آن در قلمرو آنان قرار گرفت (وثوقی، 280). 
با اخراج پرتغالیها از هرمز به دست صفویان در 1031ق / 1622م دوره ای جدید از حیات اقتصادی بندر كنگ و نواحی مجاور آن آغاز شد. در 1040ق / 1630م پرتغالیها اجازه تأسیس یك نمایندگی بازرگانی در بندر كنگ را به دست آوردند (اوبن، 6). با استقرار دفاتر تجارتی پرتغال در بندر كنگ، این بندر در ردیف یكی از مناطق مهم بازرگانی اقیانوس هند قرار گفت . از آن پس شالودۀ شهر بندر لنگه پی افكنده شد و مهاجرانی از لار، بحرین و عربهای ساكن سواحل خلیج فارس به آنجا كوچیدند. احتمالاً از آنجایی كه كلیۀ تأسیسات بندری كنگ در اختیار پرتغالیها قرار داشت، تجار ایرانی كه در حاشیۀ این بندر مهم اقدام به ایجاد تأسیسات بندری كردند، نام آن را لنگه نهادند. یك نسخۀ خطی با تاریخ 1096ق كه در بندر لنگه نوشته شده است، قدیم ترین سند تاریخی این شهر محسوب می‌شود (نکـ: بستكی، 50). 
از 1017ق / 1608م كه بندر كنگ مورد هجوم متوالی حكام مسقط قرار گرفت، به تدریج آبادی و رونق خود را از دست داد و ساكنان آنجا به بندر لنگه مهاجرت كردند (مرعشی، 36- 38؛ فلور، برافتادن ...، 23) و این شهر جانشین بندر كنگ شد (همو، جستارها...، 178). در این ایام كشتیهای تجارتی كه از بندرعباس به بصره می‌رفتند، در بندر لنگه لنگر می‌انداختند و بندر كنگ یكسره اهمیت خود را از دست داده بود (گابریل، 172). به هر حال از 1152ق / 1739م تا حدود نیم قرن، بندر لنگه زیر نفوذ و حكومت شیوخ بستك قرار گرفت (شون، .(63 
پس از مرگ نادرشاه افشار حكام محلی با استفاده از آشوبهای ناشی از این واقعه به نزاع برخاستند (بستكی، 126، 129؛ عابد، 107- 108)، تا اینکـه در دوره كریم خان زند، طی معاهده ای میان شیخ محمد بستكی و طایفه قاسمی‌(قواسم)، كلانتری بندر لنگه و جزایر تابعۀ آن با اخذ تعهد مالی و پرداخت مالیات و پذیرش رعیتی دولت ایران به رئیس این طایفه سپرده شد (فسایی، 1522)؛ ولی حكومت عالیه آنجا هنوز در دست شیوخ بستك بود. 
قدرت روزافزون قواسم در خلیج فارس دولت بریتانیا را در مورد منطقه نفوذ خود بیمناك كرد. از این رو، در 1224ق / 1809م به حملۀ گسترده ای به مقر آنان در خلیج فارس دست زد (لاریمر، .(I(1) / 647بندر لنگه و مناطق مجاور آن نیز از این حملات مصون نماندند و شمار بسیاری از كشتیهای تجارتی به آتش كشیده شدند (كلی،.(118 با این حال فعالیتهای دریایی قواسم همچنان ادامه داشت، ولی در یورش دوم ناوگان دریایی بریتانیا به رأس الخیمه و بندر لنگه، این شهر آسیب فراوان دید (همو، 162 -160؛ قاسمی، 46-47) و حسین علی میرزا فرمانفرمای فارس طی نامه ای حمله به بندر لنگه و سواحل ایران را به شدت مورد اعتراض قرار داد و خواهان جبران خسارات شد (كلی، 161) كه مورد تأیید ویلیام بروس نماینده كمپانی هند شرقی مقیم بوشهر قرار گرفت و الفینستون فرماندار كل بمبئی به ناچار دستور داد تا خسارات وارده به كشتیهای ایرانی هرچه سریع تر پرداخت گردد (همو، .(161-162 در متن قراردادی كه در 1237ق / 1822م میان میرزا زكی خان نوری وزیر فارس با سرویلیام بروس منعقد گردید، آمده است كه «خسارات و زیانهایی را كه بر اثر خراب شدن و از میان رفتن كشتیهای بادی و غیربادی بنادر لنگه و چارك به اهالی آن بنادر وارد آمده است، وكیل دولت انگلیس باید با واگذاری به مثل، و در صورت عدم امكان، با پرداخت بهای آنها جبران نماید» (آدمیت، .(254 
قواسم كه در بخشهای جنوبی خلیج فارس ضربات و صدمات شدیدی متحمل شده بودند، از این پس توجه خود را معطوف به بندر لنگه و نواحی آن كردند. محمد بن قضیب كلانترِ قاسمی‌بندر لنگه از اطاعت احمدخان بستكی، ضابط (حاكم) بنادر، سرپیچی كرد و قلعه لشتان را متصرف شد. این درگیریها به مدت 7 سال ادامه یافت، به گونه ای كه والی فارس در 1268ق / 1852م برای حل این بحران به بندر مغو آمد و پس از مذاكرات طولانی، مقرر شد كه بندر لنگه از حكومت بستك جدا،وكفالت مالیات آن به خلیفةبن عبدالله سپرده شود (سدیدالسلطنه، سرزمینها...، 194). بنابراین، از 1268 تا 1304ق / 1852 تا 1887م شیوخ قواسم زیر نظر والیان فارس بر بندر لنگه حكمرانی می‌كردند. 
درایام والیگری سلطان مرادمیرزاحسام السلطنه برفارس،مذاكرات او با شیخ محمد بن خلیفه در بحرین، مأموران بریتانیا در خلیج فارس را بیمناك و نگران كرد و شیخ محمد برای مقابله با تهدیدات بریتانیا از والی فارس و شیخ لنگه مدد خواست (آدمیت، 156؛ قائم مقامی، 39؛ سدیدالسلطنه، تاریخ ...، 237). نیروهای كمكی از بندر لنگه عازم بحرین شدند و در منازعات آن نواحی جانب محمد بن خلیفه را گرفتند. این امر موجب اعتراض شدید نمایندۀ بریتانیا در ایران شد (قائم مقامی، 120). دولت ایران از اقدامات شیخ لنگه حمایت كرد. از این رو كارگزاران انگلیسی به وسیله گماشتگان خود دست به تحریك و افساد در میان اهالی لنگه و اطراف آن زدند. این تحریكات موجب مهاجرت حدود 200 خانوار از ساكنان بندر لنگه به بندر باسعیدو شد كه در تصرف انگلیسیها بود. از سوی دیگر تحولات سیاسی بحرین هم در این دورۀ تأثیر بسیار مهمی‌در تجارت بندر لنگه پدید آورد و موجب مهاجرت گسترده بازرگانان آنجا به بندر لنگه شد كه از این میان اقامت قبیله مهم و متمول سمیطی در اینجا موجب تمركز تجارت و خرید و فروش مروارید در بندر لنگه گردید (فرامرزی، 633) و از این پس تا 1317ق / 1899م تجارت مروارید در خلیج فارس در واقع به وسیلۀ بازرگانان بندر لنگه انجام می‌پذیرفت؛ افزون بر این، چون كشتی بخار به عمان نمی‌رفت و مردم این ناحیه مایحتاج خود را از بندر لنگه تأمین می‌كردند، این بندر رونق و شكوفایی اقتصادی خاصی یافت (همانجا). 
محمد ابراهیم كازرونی كه قبل از 1264ق / 1848م از این بندر دیدار كرده، آن را بندری در نهایت آبادانی و عروس بنادر برّ فارس توصیف كرده است كه در آن معادل 5 هزار خانوار از اعیان تجار با مكنت و صاحب سفاین ساكنند و همواره به معاملات عمان و یمن و هندوستان اشتغال دارند (ص 115، 117). فسایی هم در اوایل سدۀ 14ق / 20م بندر لنگه را بزرگ ترین و آبادترین بنادر فارس نامیده است (ص 1522). 
در 1270ق / 1854م خلیفه بن سعید، شیخ قاسمی‌لنگه ضابطی آن را برعهده گرفت، اما به سبب ستمگری موجبات نارضایی مردم لنگه را فراهم كرد (سدیدالسلطنه، سرزمینها، 195). با مرگ خلیفه بن سعید در 1291ق / 1874م كشمكشی طولانی بین شیوخ قواسم در بندر لنگه آغاز شد كه موجبات نگرانی دولت مركزی را فراهم آورد. در 1295ق / 1878م یوسف بن محمد با كودتایی، علی بن خلیفه ضابط لنگه را برانداخت و رشته امور را دردست گرفت (لاریمر،I(2) / 2064؛ قاسمی، 52؛ سدیدالسلطنه، همان، 196)، ولی این حوادث موجب تشدید پریشانیها شد و دولت مركزی به اقداماتی برای تثبیت اوضاع دست زد. در 1299ق والی فارس دفتر گمركی در بندر لنگه تأسیس كرد (لاریمر، همانجا). یك سال بعد حكومت بندر لنگه از حوزۀ ایالت فارس جدا شد و مستقیماً زیر نظر امین السلطان صدر اعظم وقت قرار گرفت . او می‌خواست هیئتی از بازرگانان بندر لنگه برای نظارت و اتخاذ تصمیماتی برای امور مالیاتی و گمركی آنجا تشكیل دهد، ولی با مخالفت شدید نمایندۀ بریتانیا در بندر لنگه روبه رو شد و دولت ایران از اجرای آن منصرف گردید (همانجا). در همین ایام شیخ یوسف كشته، و قضیب بن راشد، ضابط لنگه شد. 
در 1304ق / 1887م حكومت بنادر و سواحل خلیج فارس به حاج محمد مهدی ملك التجار بوشهری واگذار گردید (سدیدالسلطنه، سفرنامه، 606). وی درصدد رفع بحرانها برآمد. حاج احمد خان كبابی به دستور دولت زمینه بركناری شیخ قضیب را فراهم كرد و در یك اقدام هماهنگ با همكاری شیخ بستك و دیگر شیوخ سواحل جنوب، نیروهای دولتی وارد شهر شدند و شیخ قضیب را دستگیر كردند و به تهران فرستادند (همانجا). میرزا نصرالله خان كازرونی موقتاً حاكم بندر لنگه شد و دولت اقدامات اصلاحی خود را برای اعادۀ امنیت آغاز كرد. در 1305ق / 1888م حكومت بنادر به حسینقلی خان نظام السلطنۀ مافی سپرده شد و او محمد خان سعدالملك را مأمور بنادر كرد. از آن پس بندر لنگه در محدوده اختیارات والی فارس قرار گرفت و از لحاظ اداری در شمار یكی از بخشهای بلوك لارستان درآمد (فسایی، همانجا). 
در 1316ق / 1898م شیوخ قاسمی‌و اتباع آنان به تدریج از بندر لنگه به سمت سواحل جنوبی خلیج فارس مهاجرت كردند. نیابت حكومت بندر لنگه تا 1317ق / 1899م به رضا علی خان گراشی فرزند فتحعلی خان گراشی حاكم لارستان سپرده شد (سدیدالسلطنه، همان، 608-609؛ قاسمی، 67). 
حوادث دو دهۀ اول سدۀ 14ق موجب تقسیم قدرت در بندر لنگه شد. نیروهای اجتماعی در این دوره به چند گروه قومی‌و مذهبی مانند قواسم، بوسمیط، آل علی، مرزوقی، بحرینی، لاری و گراشی تقسیم می‌شدند؛ ولی در آستانۀ نهضت مشروطه اوضاع سیاسی بنادر عباسی و لنگه تحت رهبری سیدعبدالحسین لاری از علمای شیعه قرار گرفت ( صوراسرافیل).
در 1325ق / 1907م مشروطه خواهان بندر لنگه با تشكیل انجمن آزادی همراهی خود را با نهضت مشروطه اعلام كردند (كاكس، 60). تأسیس مدرسه و بلدیه (شهرداری) از جمله اقدامات این انجمن به شمار می‌رود (نوربخش، 57). در دورۀ استبداد صغیر نیروهای مشروطه خواه بندر لنگه به فتوای سیدعبدالحسین لاری زمام امور شهر را در دست گرفتند و مأموران بلژیكی گمرك را اخراج كردند (كاكس، 74- 75). 
در 1317ش به دنبال تقسیمات جدید اداری و كشوری، بندر لنگه به عنوان مركز بخشی به همین نام و تابع شهرستان لار شناخته شد (رزم آرا، 75). در 1327ش طبق تصویب نامۀ هیئت دولت وقت، بخش لنگه به شهرستان تبدیل گردید كه بخشهای حومه، بستك، شیبكوه، گاوبندی، ابوموسی و تنب از توابع آن بودند. در آخرین تقسیمات سیاسی سال 1380ش بخش بستك از شهرستان بندر لنگه منتزع، و به شهرستان بدل گشت . شهرستان بندر لنگه هم اكنون یكی از شهرهای استان هرمزگان است (نکـ: نشریه، 60). 

مآخذ

اُبن، ژان، مقدمه بر گزارش سفیر كشور پرتغال ...س (سفرنامۀ فیدالگو)، ترجمۀ پروین حكمت، تهران، 1357ش؛ ابن ماجد، احمد، الفوائد، ترجمۀ احمد اقتداری، تهران، 1372ش؛ افشین، یدالله، رودخانه‌های ایران، تهران، 1373ش؛ بستكی، محمد اعظم، تاریخ جهانگیریه، به كوشش عباس انجم روز، تهران، 1339ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مكانهای مذهبی كشور، مشهد، 1367ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛ جغرافیای كامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366ش؛ جهانداری، كیكاووس، تعلیقات بر جغرافیا... (نکـ: همـ، شوارتس)؛ رزم آرا، علی، جغرافیای نظامی‌ایران (فارس)، تهران، 1323ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آنها با ایران، به كوشش احمد اقتداری، تهران، 1370ش؛ همو، سرزمینهای شمالی پیرامون خلیج فارس، به كوشش احمد اقتداری، تهران، 1371ش؛ همو، سفرنامه، به كوشش احمد اقتداری، تهران، 1362ش؛ سرشماری عمومی‌نفوس و مسكن (1375ش)، نتایج تفصیلی،استان هرمزگان، مركزآمار ایران،تهران،1376ش؛شوارتس،پاول، جغرافیای تاریخی فارس، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، 1372ش؛ صوراسرافیل، 15 صفر 1327ق، س 2؛ عابد، صالح محمد، دورالقواسم فی الخلیج ...، بغداد، 1976م؛ فرامرزی، احمد، «بنادر و جزایر خلیج فارس»، پژوهشهای ایران شناسی، تهران، 1379ش، ج 12؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای كشور (استان هفتم)، ادارۀ جغرافیایی ارتش، تهران، 1375ش، ج 129؛ فسایی، حسن، فارس نامه ناصری، به كوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1362ش؛ فلور، ویلم، برافتادن صفویان، برآمدن محمود افغان، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1365ش؛ همو، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران، صنعتی شدن ایران و شورش شیخ احمد مدنی، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1371ش؛قاسمی،كامله، تاریخ لنجه، دبی،1414ق / 1993م؛قائم مقامی،جهانگیر، بحرین و مسائل خلیج فارس، تهران، 1341ش؛ كازرونی، محمد ابراهیم، تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1367ش؛ كاكس، پرسی، گزارشهای سالانه، ترجمۀ حسن زنگنه، تهران، 1377ش؛ گابریل، آلفونس، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوری، تهران، 1348ش؛ مرعشی صفوی،محمدخلیل، مجمع التواریخ، به كوشش عباس اقبال آشتیانی،تهران،1362ش؛ نشریهدفترتقسیمات كشوری، معاونت سیاسی اجتماعی وزارت كشور،تهران،1381ش؛ نوربخش، حسین، بندرلنگه در ساحل خلیج فارس، بندرعباس، 1358ش؛ وثوقی، محمدباقر، تاریخ مهاجرت اقوام در خلیج فارس، شیراز، 1380ش؛ یادداشتهای مؤلف؛ نیز:

Adamiyat, F., Bahrein Islands, New York, 1955; Aubin, J., « Le Royaume d'Ormuz au debut du XVI e si ecle» , Mare Luso-Indicum, paris, 1973, vol. II; Barbosa, D., A Description of the Coasts of East Africa and Malabar, tr. H. E. J. Stanley, London, 1865; Kelly, J. B., Britain and the Persian Gulf, Oxford, 1968; Lorimer, J. G., Gazetteer of the Persian Gulf,Oman and Central Arabia, Calcutta,1915;Schon, D., Laristan eine sud persische Kustenprovinz, Wien, 1990; Stein, A., Archaeological Reconnaissances in North - Western India and South- Eastern Iran, London, 1937.

محمدباقر وثوقی

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.